اگر پسری مشکل مالی داشته باشد، خوش شانس است که دوست دختر دارد. او همچنین ممکن است بی خانمان شود. اما باز هم به خاطر پول از دوست دخترش جدا شد و به دوستش داد. خوب، این دیوانه است که چگونه بعداً در چشمان او نگاه می کند، در حالی که پول مشکلی ندارد. بیشتر از همه برایم جالب بود که چگونه دختر با نگاهی راضی دانه این دوست ثروتمند را گرفت. در آن لحظه به این فکر کردم که آیا او هنوز به دوست پسرش نیاز دارد؟
معلوم نیست چه چیزی برای دختر بهتر کار می کرد، نواختن گیتار یا نواختن با دیک پدرش. معلوم شد که بابا نه تنها یک معلم موسیقی خوب است، بلکه یک معلم خوب جنسی است، زیرا او دخترش را رد نکرد و با خوشحالی زیاد نوازش های آغاز شده را ادامه داد. اتفاقی که افتاد همان بود. محارم غیرمسئولانه در موقعیت های مختلف با حداکثر شدت شور و هیجان صورت گرفت.
دخترانی که در رئال چنین می خواهند؟