راهرو به سرعت متوجه شد که این هوسباز یک پولساز واقعی است. چند تعریف از سینه های طبیعی و نوک های خش خش او معجزه کرد. او حتی موفق شد با او چانه بزند که او روی خروسش می پرید. او را متوجه خود کرد که دارد تجارت می کند و شکاف خود را دستفروشی می کند. بعد از برداشتن تقدیر روی سینههایش و لیسیدن سر، حتی به یاد آورد که پول را به او یادآوری کند. )))
من به یک لوله کش زنگ زدم که لوله ها را تمیز کند و او این کار را عالی انجام داد! هنوز مشکلاتی با آب وجود داشت ، اما دختر کاملاً خوشحال بود - او آنچه را که خواسته بود به دست آورد. او از همان دقایق اول مانند یک زن واقعی به او نگاه می کرد که برای مدت طولانی رابطه جنسی نداشت. جوری به او باد می زد که انگار می خواست او را کامل ببلعد - با حرص. خوش شانس برای شغل مرد، چه می توانم بگویم؟